جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
ساعت : ۰۳:۵۶
کد خبر: ۱۱۷۷۵۲
|
تاریخ انتشار: ۱۸ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۰:۵۸
در آستانه عزاداری محرم؛

اولین نماهنگ «روایت طَف» منتشر شد

همزمان با فرا رسیدن ایام سوگواری حضرت سید الشهدا (ع) اولین نماهنگ پروژه «روایت طَف» از اجتماع عظیم عشیره عاشورا پیش روی مخاطبان قرار گرفت.
اولین نماهنگ «روایت طَف» منتشر شد/ اینجا چند روزی است به هم ریختهبه گزارش پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ و هنر، در آستانه فرا رسیدن ایام عزاداری حضرت سیدالشهدا (ع) و یاران فداکارش دست اندرکاران مجموعه «فطرس» به عنوان مرکز حفظ و نشر آثار محمود کریمی ذاکر اهل بیت (ع) اولین نماهنگ از پروژه «روایت طَف» در چارچوب اجتماع عظیم عشیره عاشورا را منتشر کردند.

«طَف» نام دیگر سرزمین کربلاست که در ادبیات مرثیه خوانی و ذکر مصائب حضرت امام حسین (ع) از این عنوان بسیار شده که دربرگیرنده عنوان کربلای معلی است.

در متن اولین نماهنگ پروژه «روایت طف» به نقل از خبرگزای مهر آمده است:
 قبیله ما قبیله بزرگی بود. جمع بودیم، کنار هم زندگی می‌کردیم. جایی توی صحرای سینا؛ پدرم یک روز جمع مان کرد وگفت: «باید برود سفر».گفت و رفت. چند روزی گذشت و برگشت. شب‌ها دور آتش خاطرات سفرش را می‌گفت و گریه می‌کرد.

رفته رفته کلمه قصه‌هایش گم شد و فقط آه بود و اشک.

پدرم آن قدر گریه کرد که مرد. درست همان سالی که یک گوشه جهان بتهون سمفونی شماره پنج را ساخت. یک گوشه دیگر کریستف کلمب سوار بر کشتی پی کشف سرزمین‌های تازه بود. در بمبئی همه گندم‌ها را ملخ خورده بود و دختر پادشات صنعا عاشق جوان چوپانی شده بود. همان سالی که در بوشهر درختان سدر، کُنارهای سرخ ثمر دادند.

پدرم که مرد، پراکنده شدیم، هزار برادرم در جنگل‌های آفریقا، کنار یک قبیله بومی زندگی می‌کردند. هزار برادر دیگرم در مسجدی در قدیف.

من اما اینجایم، تنها، سال‌هاست اینجایم، گاهی برادرانه می آیند و به من سر می‌زنند. تنهایی انتخاب خودم بوده تا هر شب به یاد قصه‌های پدرم گریه کند.

چند وقتی بود که می‌خواستم قصه‌های پدرم را بنویسم. و حالا چند روزی است که محکم‌تر به نوشتن فکر می‌کنم.

نوشتن آرامش و تمرکز می‌خواهد و آرامش اینجا چند روزی هست که به هم ریخته؛ گویا خبرهایی است. من با این همه می‌نویسم.

بسم الله الرحمن الرحیم

روایت طَف…


تعداد بازدید : 0


نظر شما